نظرات شخصی

حیاط خلوتی برای بیان دیدگاه های من درباره هرچیزی که به آن فکر می کنم.

نظرات شخصی

حیاط خلوتی برای بیان دیدگاه های من درباره هرچیزی که به آن فکر می کنم.

نظرات شخصی

امید برومندی
متولد 1367
اینجا حیاط خلوتی است برای بیان دیدگاه های شخصی اینجانب درباره هرچیزی که به آن فکر می کنم.
پیج شخصی من در اینستاگرام: omidbromandi@

یک ناهار گیاهی در کنار دوست خوب گیاهخوارم حمید دلبری عزیز.

با اینکه مثلا مهمون خونه من بود، اما به خاطر حساسیتی که در گیاهی بودن کامل غذایی که میخوره، داره، تقریبا خودش همه مواد لازم رو آورد و خودشم ایستاد پخت تا خیالش راحت باشه. یه جورایی انگار من میهمان حمید بودم. 

اینجور مهمونی دادن خیلی حال میده.

حمید از قدرهای گیاهخواری در ایرانه که مجموعه بزرگ و موفقی در فضای مجازی برای معرفی و فرهنگسازی درباره گیاهخواری و پاسخ به سووالات گیاهخواران یا علاقه مندان به گیاهخواری داره. 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۳۹
امید برومندی

در نشست صمیمانه تحریریه اسرارنامه 

 

پایگاه خبری اسرارنامه از سال 1390 با سرمایه گذاری موسسه فرهنگی هنری کیاسبز بیهق در سبزوار راه اندازی شده و در همه این سالها به عنوان اولین مجله تحلیلی غرب خراسان رضوی با رویکرد فرهنگی و اجتماعی به فعالیت پرداخته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۲۹
امید برومندی

این مطلب در تاریخ جمعه 17 مرداد 99 در پیج شخصی اینستاگرامم نوشته شد:

در روزهای گذشته انفجار مهیب #بیروت باعث کشته و زخمی شدن و بی خانمانی هزاران شهروند لبنانی شد. 
.
احتمالات مختلفی درباره این #حادثه وجود داره. یکی از نفرت برانگیز ترین احتمالات اینه که اونجا یک انبار مهمات جنگی بوده که در نزدیکی مناطق مسکونی نگهداری میشده تا از جان مردم براش سپر انسانی ساخته بشه و حتی شاید انفجارش هم یک عملیات خرابکارانه بوده باشه.

به طور کل #خاورمیانه همیشه درگیر جنگ بوده و این کودک عرب مدتها قبل چه زیبا در حضور #نانسی_عجرم خواننده معروف #لبنانی از کودکی های هدر رفته خودش و بسیاری از کودکان سرزمین های #جنگ_زده خونده و میخواد که کودکی شو بهش برگردونن. یه جا هم گریش میگیره و نانسی عجرم که از موفق ترین خوانندگان زن جهان عربه، در رفتاری متواضعانه به سمت کودک میدوه و بغلش میکنه و باهاش همخونی میکنه

کاش همه جا #موسیقی بود و #جنگ نبود. کاش #هنرمندان و اصحاب فرهنگ سهم بیشتری برای ظهور و بروز در جامعه داشتن. کاش موسیقی و بعضی دیگه از فعالیت های هنری در هیچ جامعه ای ممنوع نبود. کاش میشد به جاش جنگ و جنگ افروزی رو ممنوع کرد. کاش می شد جلو جاه طلبی آدم ها و غرور ورزی و خودبرتربینی شونو گرفت نه جلوی جلوه گری های هنری و فرهنگی رو که اصلا جنبه اجباری نداره و دیگران می تونن داوطلبانه و با انتخاب خودشون مخاطب یک هنرمند و آثار هنریش بشن. 

به هرحال حادثه #انفجار_بیروت با هر دلیلی که داشت، ناگهان جان و زندگی هزاران شهروند غیرنظامی رو به خطر انداخت و زیر و رو کرد. هر چند بسیاری از مردم ایران نگران این هستن که باز بخش زیادی از خسارات وارده به #لبنان بخواد از منابع ملی ما جبران بشه که البته نگرانی به حقی هم هست چون متاسفانه اینطور به نظر میاد که همواره به جای اینکه سرمایه های ملی مون صرف احتیاجات مردم مناطق محروم خودمون بشه، به طور بی رویه ای به سمت کشورهای عربی رفته اما در نهایت صرف نظر از این دغدغه های بحق مردم ایران، اصل حادثه #انفجار_لبنان ضایعه دردناکی بود و قطعا وظیفه انسانی همه ملت هاست که با این مردم مصیبت دیده همدردی و در یک حد معقولی بهشون کمک کنن تا از این وضع اورژانسی در بیان.

با دیدن این کلیپ بیش از پیش میفهمیم که احساسات این کودک خوش صدا و مادرش در پشت صحنه و داورانی که بهش امتیاز میدن، هیچ فرقی با احساسات هیچ کودک و هیچ مادر و هیچ هنرمندی در هیچ جای دنیا نداره.

روح موسیقی و #هنر رو همه با هر زبانی، میفهمیم و میشه با کمکش قلب های ملت ها رو به هم نزدیک کرد طوری که با هم شاد بشیم و با هم گریه کنیم.

 

 

 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۵۶
امید برومندی

این مطلب در جمعه 27 تیر 99 در پیج اینستاگرامم منتشر شده.

#قطعه_پردیس با آهنگسازی #رابعه_زند @rabizand 

رابعه زند، نوازنده سازهای قانون، #چنگ‌های_باستانی و پژوهشگر سازگری، از جمله موسیقیدانانی است که نام #زنان_هنرمند را در #ایران سربلند کرده است. او در طول این سالها ضمن اجرا در گروه‌های مختلف آلبومی را با عنوان «قانون بی‌قانون» منتشر کرده که سال 96 در فهرست برگزیدگان جشنواره موسیقی فجر قرار گرفت. #بربت_میان_رودان با قدمتی چندهزارساله عجب موسیقی های خوبی می ساختن و گوش میدادن مردم اون زمان، اجداد ما که گمونم دل هاشون خوش تر از ما بوده.

 من موقع شنیدن این موسیقی همش یاد #باغ_های_پاسارگاد، #باغ_های_معلق_بابِل ، #تخت_جمشید در دامنه کوه رحمت میافتم و مجالیه تا کمی از رنجی که این روزها بر ایران زخمی و خسته مون میره، فاصله بگیرم. حتی به اندازه چند ساعت از یک روز جمعه تابستونی مثل خوردن یک قرص مسکن وسط یک سردرد مرگبار، وسط استرس قیمت دلار و بی ارزش شدن روز به روز پول ملی، ترس پیشروی جسورانه کرونایی که اگرچه هنوز کاملا معلوم نشده تولید آزمایشگاه های کشور دوست، برادر و البته اربابمون چینه یا خفاش خورهای خیر ندیده اون کشور یا آزمایشگاه های آمریکا یا دست خدا و قهر طبیعت؟ ولی چند ماهه بلای جون زندگی خیلی هامون شده، ترس اعدام جوانان کشورمون با اتهاماتی که خیلی هامون به خیلی هاش تردید داریم، ترس محدود کردن و تحت کنترل درآوردن روزافزون زندگی های شخصی مون و ابلاغ ممنوعیت های بی مبنای جدید، ترس تحمیل شدن بیش از پیش عقاید و آرمان های تخیلی ای که در عمل راه به قههرا بردن، ترس اینکه سال دیگه همین موقع مستأجرها باید چه مقدار دیگه پول بذارن روی اجاره قبلی شون و بی ماشین ها باید انتظارشون چند سال دیگه طولانی تر بشه و از ناحیه بی خانمان ها، بعد از کارتن خوابی و گورخوابی و پشت بام خوابی و زباله گردی، شاهد چه جهش دیگه ای در تولید سبک های فقیرانه تر خواب و خوراک همنوعان خودمون باشیم؟

 نه این رنج ها فراموش شدنی نیستن. ولی چنگ دلنواز میان رودان میتونه با پنجه هنرمند بانویی مثل رابعه زند مرهمی باشه که فرصتی بده برای دمی آرامش و فکر کردن به روزهایی که بالاخره با یک تدبیر و یک تصمیم و حرکت درست از این بحران طولانی نجات پیدا خواهیم کرد... 

 

پ.ن:البته بعضی دوستان تأکید دارن که امید تزریق بشه به جامعه، اما امیدها خودشون... نه نه نه .. نا امید نیستم! فقط مطمئنم که به مسیرهای رسمی فعلی امیدی نیست. اما قطعایه مسیر درست دیگه ای هست.

 

 #جمعه_با_موسیقی  #جمعه_باموسیقی  #چنگ_باستان  #چنگ_نوازی  #بربط  #بربط_نوازی

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۵۹
امید برومندی

#پسرخاله   #پسرخاله_جان  #شب_نشینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۳۲
امید برومندی

پست مربوط به اواسط تیرماه 99:
 

این روزها بیشترین لایک های زندگیمو تقدیم به درخت انگوری میکنم که از دیوار همسایه کناری سرازیر شده به حیاط خونه ما.
.
فکر کن، هر صبح از پشت پرده توری پنجره با سلام آفتاب روی شاخ و برگ انگورا که بیشتر از دیروز توی خونت پیشروی کردن، چشماتو به زندگی باز کنی 
.

تا به حال هیچ متجاوزی رو به این عزیزی ندیده بودم. متجاوزی که دلت بخواد زندگی تو باهاش قسمت کنی و حتی سهم بیشتر بهش بدی
.
بهار بعدی به شرط زنده بودن، منم توی حیاط خونه و شایدم توی باغچه کوچه جلوی در خونه، از همین شاخه ها قلمه میگیرم و به انگورهای این شهر، اضافه میکنم. 
.
یه بار داشتم نقشه هوایی شهر رو توی گوگل سرچ میکردم. وقتی زوم میکردی و از نزدیک تر می دیدی حیاط ها و دیوارهایی که باغچه و گل و گیاه داشتن خیلی زیبا دیده میشدن.
.
خیلی از ما می تونیم هر کدوم با کاشت یه درخت جدید یا مراقبت از درخت های کاشته شده قبلی به حجم سبزی شهرامون اضافه کنیم.
.
الان فصل اوج گرماست. درخت های سطح شهر هم مثل ما آدم ها تشنه میشن. اونایی که توی پارک ها یا داخل حیاط خونه ها هستن معمولا وضعشون خوبه ولی خیلی از درخت های کنار خیابونی خصوصا اگر جاهای پرتی رشد کرده باشن از تشنگی هلاکن. تا حالا به درخت تشنه ای آب دادید و صدای تشکر ریشه هاشو شنیدید؟
.
وای به حال و روز اونایی که مثلا واسه دیده شدن نمای ساختمونشون درخت سبزی رو عمدا قلع و قمع میکنن یا توی بنایی هاشون هوای درخت ها رو ندارن. من به این افراد نمره صفر شهروندی میدم، شهرداری اگر با خبر شه جریمه های سنگینی میکنه، درخت ها نفرینشون میکنن و خدا قطعا ازشون راضی نیست.
.

شهر سبزوار حدود ۲۵۰ هزارنفر جمعیت داره. اگر هر شهروند سبزواری فقط دو تا درخت جدید بکاره یا از درخت های قبلی به خوبی مراقبت بکنه تا همیشه شاداب و سرسبز باشن محیط زندگیمون میشه گلستون و شهرهامون جاهای بهتری میشه برای نفس کشیدن، برای ارامش داشتن، برای لونه ساختن پرنده ها و برای زندگی کردن با نشاط تر آدم ها
.
توی فصل گرما درخت های تشنه رو فراموش نکنیم
.
#درخت_انگور #همسایه #انگور_همسایه #درخت #آبیاری_درختان #شهرسبز #حیاط_خونه #باغچه_خونه #قصه_های_باغچه #لایک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۹ ، ۰۸:۱۷
امید برومندی

این مطلب در روز جمعه 6 تیر 99 در پیج اینستاگرامی من منتشر شد:

 

من فکر می کنم درون هر آدمی یک آرشیو بزرگ #موسیقی است که هر زمانی یک کدومش پخش (پلی) میشه.

خیلی از آدما حواسشون به #موسیقی_درون خودشون و دیگران نیست.


اما این موسیقی همیشه هست. گاهی از آرزوهامون نشات میگیره گاهی از ناکامی هامون. گاهی ترس هامونو بیان میکنه گاهی خبر از آرامش و رضایت عمیقمون میده. گاهی پر از غم و اندوهه و گاهی شاداب و سرزنده است و گاهی هم ترکیبی از چند حس متفاوته.
.

با خوب گوش دادن به صدای موسیقی درون خودمون می تونیم حال دلمونو بفهمیم. وقتی ترسیده و خسته است بیشتر هواشو داشته باشیم وقتی شاد و سر حاله، موجبات ثبات این حال خوبشو فراهم بیاریم وقتی پر از آرزوهای کال دور دسته، از شاخه های نزدیک زندگی براش #بهانه_های_ساده_شاد_بودن بچینیم وقتی دلتنگه به مهمونیش بریم یا به دیدن یه دوست ساده و با صفا ببریمش.
.

خلاصه گوش دادن به موسیقی درون میتونه مثل گرفتن نبض خودت باشه تا بفهمی حال دلت چه طوره؟
.
 حالا اگر بتونی موسیقی درون دیگران رو هم بشنوی و با ساز دلشون راه بیای، همدم انیس و مونسی میشی که جات در بهترین نقطه الفت و صمیمیت قلب آدم هاست و در نهایت اگر بتونی ساز دل کسی رو صیقل بزنی و کوک کنی تا موسیقی درونش خوش ریتم تر و دلنشین تر بشه، اونوقت معجزه گر بزرگی خواهی شد که شفا و شادی از چشمه های جوشان وجودت به رود #زندگی تا بی نهایت جاری میشه.
.
تا حالا به موسیقی درون خودتون گوش کردید؟ موسیقی درون دیگران رو چی؟ شنیدید؟ کسی رو در اطرافتون دارید که بتونید ساز دلشو کوک کنید؟ تا حالا لذت شفابخشی رو برای خودتون یا دیگران تجربه کردید؟ برای شفا بخشی نیاز نیست حتما پیامبر باشیم یا پزشک فقط کافیه گوش دلمونو تیز کنیم به روی موسیقی های درون خودمون و دیگران.
.
موسیقی درون من این روزها، چیزی شبیه اینه.
.
Journey کاری از (مارک الیاهو)
.
#جمعه_با_موسیقی 
#جمعه_باموسیقی
 

 

 

 

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۹ ، ۰۰:۱۱
امید برومندی

این یادداشت در اواخر اردیبهشت 99 در پیج اینستاگرامیم منتشر شد: 


 شورای فرهنگ عمومی سبزوار اخیرا تصمیم گرفته دوچرخه سواری بانوان رو در پارکها و اماکن عمومی این شهر ممنوع کنه!😯

اولش خجالت کشیدم که این خبر از شهرم در جایی درز کنه😓 خصوصا چون در پیج خودم دوستان غیر سبزواری دارم، اصلا دوست نداشتم چنین چیزی رو اینجا انعکاس بدم ولی بعد دیدم در این رابطه بیشتر مردم در اکثر شهرها با هم همدرد و همدلن و تقریبا همه میدونیم که چه قدر عمل اونا با ما فرق داره.

به عنوان یک #شهروندسبزواری که هیچ ادعایی بر درستی دیدگاه هام ندارم، نظرم اینه که این هم یک اقدام مردود دیگه است که از تفکراتی عقب تر از زمان نشأت گرفته.

شخصا هرچی فکر میکنم میبینم که هیچ جا نباید ممنوعیتی برای #دوچرخه_سواری_زنان وجود داشته باشه. آخه هیچ دلیل واقعی و منطقی برای این پیدا نمیکنم که #دوچرخه_سواری_بانوان خلاف #عفت_عمومی و زمینه ساز فساد و تباهی جامعه بشه! البته چون جدیده ممکنه برای خیلیا تازگی داشته باشه و اولش بعضیا واکنش منفی نشون بدن. ولی همیشه در هر عرصه ای تعدادی افراد قدرتمند و پیشرو وجود دارن که خطرات اولیه رو به جون میخرن و جاده رو برای بعدی ها صاف میکنن. از این افراد باید #حمایت کرد وقتی که ذاتا کارشون ایرادی نداره، نه اینکه محدودشون کرد!🤔
.
به هر حال خوشبختانه در دوسال اخیر تعداد #خانم_های_دوچرخه_سوار در سطح شهر زیاد شده که نه فقط برای ورزش، بلکه دیدم که برای خریدهای روزمره هم با دوچرخه تردد میکنن.
.

یادمه دفعه اول که بانوی #دوچرخه_سواری رو در معابر عمومی دیدم همراه یکی از دوستانم بودم. خانم #دوچرخه_سوار آهسته از کنار خیابون عبور میکرد و به نظر میرسید به سختی استرسش رو کنترل میکنه. به دوستم گفتم بیا لبخند بزنیم و با #ایما_و_اشاره حمایتمونو بهش نشون بدیم. دوستم گفت این بنده خدا از بس تحت استرسه ممکنه حتی از لبخند حمایت ما هم، برداشت اشتباه بکنه و استرسش بیشتر بشه. بهتره طوری رد بشیم که انگار خیلی عادیه و اصلا توجهمون بهش جلب نشده. دیدم نظر دوستم درست بود و همین کار رو کردیم. میخوام بگم خیلی از ما #مردم ایران دوست داریم که جامعه شادتر و سالم تری رو ببینیم و بسازیم اما متاسفانه #محافظه_کاری های افراطی عده ای که بر جایگاه های تصمیم سازی غلبه دارن، این فرصت رو ازمون میگیره و هر روز مایوس ترمون میکنه.
.
خلاصه تصمیم گیرندگانی که طرز فکرشون خیلی از دنیای ما دوره، میتونن هر تصمیمی که میخوان بگیرن. مهم نیست.😏 ولی من یکی که #حامی_دوچرخه_سواری_بانوان_هستم و امیدوارم بتونم اونقدر  اثرگذار باشم که هرجایی من حضور دارم، برای زنان سرزمینم جای امن تری باشه. 

 

چند نکته:

۱- همونطور که قابل پیش بینی بود، بعضی ها به مایی که مدافع #دوچرخه_سواری_بانوان هستیم، میگن #غرب_زده . 
خوب باشه اگر #غربزدگی اینه که حامی حقوق زنان کشورت باشی، از ورزش های سالم و مفیدی مثل #دوچرخه_سواری براشون حمایت کنی و ... بله با افتخار #من_یک_غربزده_ام و چه خجالت آوره که بعضی ها اینطوری نیستن. آخه ما برده اسم ها نیستیم. بچه هم نیستیم که از چنین نسبت هایی که بهمون بدن بترسیم. انسان #آزاده درگیر قید و بندهای قومی و قبیله ای و جغرافیایی نمیشه و هر چیز خوبی رو در هر جای دنیا باشه، انتخاب میکنه حتی اگر در #فرهنگ_غرب باشه.
.

۲- آیا #دوچرخه_سواری_زنان مخالف با حجابه؟ یعنی زن با #حجاب نمیتونه دوچرخه سواری کنه؟ معلومه که اینطور نیست. همونطور که زنان پیاده هم اگر خودشون بخوان میتونن #بی_حجاب یا #باحجاب بشن در دوچرخه سواری هم میشه.
.

۳- احساس میکنم مسئولان و تصمیم گیرندگان جامعه مون، در بسیاری از تصمیم گیری هاشون، تسلیم اراده اراذل و اوباشی میشن که به هر شکلی آماده ایجاد مزاحمت و بی نظمی اجتماعی هستن. وگرنه اگر از هر کدوم از اعضای مرد شورای فرهنگ عمومی سبزوار این سئوال رو بپرسی که آیا خود شما از دیدن زنی که سوار دوجرخه است، تحریک میشی و بنیانت سست میشه و همه ارزش هاتو به باد میدی و گرفتار هزار فکر خاک برسری میشی؟ قطعا جواب منفی خواهند داد. خب منم که اینطوری نیستم. دوستامم که اینطوری نیستن، خیلی های دیگه هم اینطوری نیستن. فقط عده کمی شاید اینطوری هستن که اونام خیلی هاشون با #فرهنگسازی درست میشن. پس چرا بازم چنین مصوباتی وضع میشه؟ از ترس اون عده خیلی کم که بیمارن و زمینه ایجاد مزاحمت های اجتماعی برای دیگران خصوصا زنان رو دارن؟ خب پس مبارک باشه. به جای اینکه ما اونها رو کنترل کنیم، اونا دارن ما رو کنترل میکنن و مبنای تصمیم گیری های اجتماعی شدن! گویا اینجا کسی روی وجود آدم های سالم و عادی حساب نمیکنه (حالا فرهیختگان پیشکش) گویا همه برنامه ریزی ها و قوانین بر مبنای وجود آدم های ناسالم و هنجارشکنه طوریکه انگار اصل اونا هستن و بقیه فرع محسوب میشن. .اگر با همین فرمون بریم جلو، بعید نیست یه مدت دیگه کلا ممنوعیت خروج خانم ها از خونه ها رو تصویب کنن. چون به هر حال احتمال خطر همیشه هست. حتی برای زنان پیاده🙄
.
#حامی_دوچرخه_سواری_بانوان_هستم
#ممنوعیت_تراشیهای_بی_مبنا_ممنوع

پی نوشت: تصویر استفاده شده در این پست از پیج دوست خوبم خانم صفاری عزیز برداشته شده. دوچرخه سواری 4 بانوی جوان و محترم سبزواری که هیچ جنبه منفی و خطرآفرینی در این صحنه دیده نمیشه. کسی که از دیدن این عکس منقلب بشه، اون فرد واقعا بیماره. بیمارها رو باید تحت درمان و کنترل درآورد. نه اینکه شادی و سلامتی شهروندان سالم و عادی رو جامعه رو قربانی یک عده معدود از افراد بیمار کرد. 

 

به امید شادی و سرزندگی و برقراری همه آزادی هایی که حق اول همه زنان و مردان آزاده ایرانی است.

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۹ ، ۲۲:۲۳
امید برومندی

بعضی طرفداران حجاب اجباری در روزهای اخیر کمپینی تحت عنوان #نه_به_ماسک_اجباری راه انداختن تا مثلا اثبات کنن که چرا حجاب اجباری لازمه. قبلا هم کمپین های دیگه ای مثل #نه_به_شلوار_اجباری راه افتاده بود. اما اینا حواسشون نیست که چه قدر این کاراشون مضحکه و نه تنها با این لودگی ها نمی تونن قانون حجاب اجباری رو توجیه کنن، بلکه خرد خودشون رو هم زیر سئوال میبرن و نشون میدن که چه قدر سطح استدلالشون پایینه.

۱- اولا ماسک زدن حداقل در ایران در کل ایام شدت کرونا هیچوقت کاملا اجباری نشد. اینایی که این کمپین رو راه انداختن، از همون اول دچار نقض غرض شدن. چون اگه اهل فکر باشن میفهمن که حتی ماسک واسه پیشگیری از کرونای مرگبار هم که همه قبولش دارن، باز اجباری نبود. خیلی توصیه می شد اما بازم قانون کسی رو مجبور  نکرد.

2- ماسک زدن در ایام بیماری کرونا، در جهت مقابله با یک ویروس موذی و مشخصه. مرد و زن هم نداره برای همه یکسانه. ربطی به اعتقادات هم نداره.  هیچ آدم عاقل و سالمی هم در هیچ جای دنیا علیهش کمپین راه ننداخت. مگر عده ای در کشور خاص ما برای لودگی و به مسخره گرفتن یک مطالبه اجتماعی جدی دیگران.

3- به جای اینکه با کمک روشهای مسخره و مقایسه های بی ربطی مثل ماسک اجباری بخوان مبارزه مدنی عده ای از مردم کشورمون با قانون حجاب اجباری رو تخریب کنن، بهتره حجاب اجباری و فلسفه شو با این موضوع مقایسه کنیم که آیا میتونیم به مردم بگیم که مثلا چون گاهی سرقت اتومبیل و دزدی موبایل اتفاق میافته کسی اتومبیل یا موبایلشو  از خونه بیرون نیاره؟ و اصلا چون سرقت از منازل هم اتفاق میافته، مردم کلا همیشه توی خونه هاشون باشن و مراقبت کنن؟🤔 مسلمه که نمیشه چنین چیزی گفت.
.
با اینکه همیشه در اجتماع احتمال بروز خطراتی هست، اما جامعه ای که مدیریت عقلانی بر اون حاکمه نمیاد برای همیشه زندگی همه شهروندانشو به خاطر وجود بعضی افرادقانون شکن یامتجاوز و عصیانگر محدود کنه. بلکه سعی خودش رو بر این میذاره که اون متجاوزان رو شناسایی کنه و تحت کنترل قرار بده تا آزادی ها و سبک زندگی شخصی شهروندان عادی و سالمش به خطر نیافته و دچار محدودیتهای آزاردهنده اونم برای همیشه نشه.

پی نوشت:
.
1- گمونم نیاز به توضیح نیست که حرفم در تمام این متن درباره قانون حجاب اجباری بود، نه اصل حجاب. چون به نظرم اصل حجاب چیز خوبیه. اما در نظر همه یک شکل مشخص نداره که بشه با خط کش اندازه شو سانت کرد. و هر چی که باشه نهایتاً ارزشش به داوطلبانه و انتخابی بودنشه.
.
۲- امیدوارم اینجا یک حرف تکراری رو از دوستانم نشنوم. یعنی کسی نیاد بگه، «حجاب اجباری الان قانون کشور ماست و  همه باید قانون رو رعایت کنن.» چون از قبل جواب این حرف آماده است. هر چند به طور کل احترام و رعایت قانون واجبه ولی هر قانونی خوب نیست و شهروندان یک کشور حق دارن که برای تغییر قوانین اشتباه یا ظالمانه یا قوانینی که تاریخ مصرفشون گذشته و الان دیگه کاربردی ندارن، مبارزه مدنی کنن. طبیعتاً اگر ساختارهای حاکم بخوان به جای شنیدن حرف مردم و مواجهه منطقی با اینگونه مطالبات، همچنان با استفاده از ابزارهای قدرتی که در اختیارشونه به ت حمیل اون قانون اشتباه بپردازن به تدریج شکل مبارزه مدنی هم ممکنه تغییر کنه و در بعضی موارد خشونت آمیز بشه. امیدوارم در کشور ما برای چنین موضوعات ساده و اولیه ای کار به اونجاها نکشه. دیگه یادآوری نکنم که چیزهایی مثل برده داری و تبعیض نژادی و کاپیتولاسیون و ... هم یک زمانی قوانین بعضی کشورها و جوامع جهان بود. اما مردم حق داشتن که اون قوانین اشتباه رو نقض و باهاشون مبارزه کنن.

 

صفحه من در اینستاگرام: omidbromandi@

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۲۰
امید برومندی

اردیبهشت بود
 زمزمه روی لب بهار
و چه قدر اردیبهشت بود، بهار

امیدبرومندی

دوباره فصل گل دادن زیتون های تلخ شد. کاش میشد عطر شیرینشون رو از طریق فضای مجازی انتقال داد و این پارادوکس شاعرانه تلخ و شیرین رو همیشه نگه داشت. ولی حالا که نمیشه، پیشنهاد میکنم الان که ایام گل دادن این درخت هاست و خدا رو شکر در همه جای سطح شهر زیاد هستن، حتما چند دقیقه ای زیر سایه یکیشون بایستید و ذهنتونو از همه دغدغه های همیشگی و ناتموم شخصی و اجتماعی خالی و مشامتونو از عطر شیرینشون پر کنید.
 

شاید بعدش به این نتیجه برسید که بعضی چیزها اصلا اونقدرها که فکر میکردیم مهم نبوده. بعضی مشکلات، بعضی هیاهوهای زندگی و بعضی جنجالها، هر چی بیشتر بهشون بها بدیم، بزرگتر میشن. اما اگر زیاد بهشون بها ندیم بیشترشون میشینن سر جاشون.

اما، اما، اما.... اون اصلی ترین ها اونا که عمیق تر میسوزونن رو حتی عطر همه گل های بهاری سطح شهر هم نمیتونه از بین ببردشون. اونا میمونن و ما یاد میگیریم که بهشون عادت کنیم و باهاشون باهاشون بزرگتر بشیم. آره دیگه، کلا زندگی درد داره.
 

شاعر قشنگ گفته: زندگی درد قشنگیست که جریان دارد

به زندگی با همه تلخی هاش بخندیم. درست مثل این زیتون ها، که تلخ و شیرینشون با همه

من گل نزدم به موهام، گلها خودشون رفتن لای موهام شاخه درخت پایین بود، موقع رد شدن به کله ادم میخورد. یه زنبورم دور و برش می پلکید، منم کلمو مثل زرافه میکردم توی شاخ و برگ ها تا بو کنم گلا رو دیگه بخیر گذشت.

 

صفحه من در اینستاگرام: omidbromandi@
 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۵۵
امید برومندی