نظرات شخصی

حیاط خلوتی برای بیان دیدگاه های من درباره هرچیزی که به آن فکر می کنم.

نظرات شخصی

حیاط خلوتی برای بیان دیدگاه های من درباره هرچیزی که به آن فکر می کنم.

نظرات شخصی

امید برومندی
متولد 1367
اینجا حیاط خلوتی است برای بیان دیدگاه های شخصی اینجانب درباره هرچیزی که به آن فکر می کنم.
پیج شخصی من در اینستاگرام: omidbromandi@

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امید برومندی» ثبت شده است

فالی نیک در آستانه قرن جدید

یادداشت جدیدم که در شماره صد و شصت و چهارم ماهنامه ستاره شرق منتشر شده:

امید برومندی:

ای کاش کرونا نمی آمد و این همه قربانی در سرتاسر جهان نمی گرفت و این همه ترس و وحشت و اضطراب در میان بسیاری از مردم دنیا ایجاد نمی کرد. اما حالا که  آمده و کار از کار گذشته، به نظر من خوب است که امسال آمد نه سال دیگر. اکنون در آخرین سال قرن چهاردهم شمسی(قرن فعلی) هستیم. این برای ما ایرانیان می تواند یک پایان تلخ و سخت بر صده ای باشد با اتفاقاتی بسیار بزرگ. پایانی که مجبورمان می کند، در بسیاری از عادات درست یا غلط فردی و اجتماعی مان تجدید نظر کنیم. شاید مقدمه ای باشد که قرن بعدی را با افکار و رفتارهایی به روزشده و صیقل خورده آغاز کنیم و آینده بهتری برای خود و آیندگانمان رقم بزنیم.

و اما بعضی از مهمترین کارهای کرونا و کلیشه هایی که شکست یا سبک هایی را که درهمین مدت کوتاه تغییر داد از این قرار است:

 

بار دیگر ثابت شد فضای مجازی در کنار برخی مضراتش، فواید زیادی هم دارد و آنقدرها که عده ای در نکوهش آن می کوشند، بد نیست. اگر همین فضای مجازی نبود، مردم خیلی کمتر از این می توانستند قرنطینه خانگی را دوام بیاورند و در ایام قرنطینه با دیدار مجازی یکدیگر دلتنگی هایشان را رفع کنند. احتمالا به یاد داریم در اولین سالهای ظهور نسل جدید تلفن های هوشمند و شبکه های اجتماعی که قابلیت تماس های تصویری را در اختیار کاربران می گذاشت، عده ای در جامعه اساسا با این تکنولوژی ها مخالفت می کردند و آن ها را مضر و باعث خطر برای بنیان های خانواده می دانستند و با فیلترینگ و منع های قانونی گوناگون سعی در جلوگیری از نفوذ این تکنولوژی ها داشتند. امروز اما استفاده از این تکنولوژی ها اجتناب ناپذیر شده و حتی به مهمترین ابزارهایی تبدیل شده که دولتمردان برای نگاه داشتن مردم در خانه ها از آن استفاده می کنند. پس چه خوب است که در واپسین سال قرن چهاردهم هجری شمسی، یک بار برای همیشه با این واقعیت کنار بیاییم و بپذیریم که تکنولوژی به خودی خود بد نیست، بلکه نحوه استفاده ما از آن است که میزان مفید یا مخرب بودن آن تکنولوژی را تعیین می کند. بنابراین هیچ وقت در مقابل تکنولوژی های جدید نایستیم و یا بی جهت سعی در مانع تراشی سر راه آن ها نکنیم.

 

بد و خوب همه جا هست و به قول معروف هر کجا روی آسمان همین رنگ است. پس لازم است بعضی از ما احساسات بی دلیل خود بدی را از خود دور کنیم. ما ایرانی ها آنقدرها هم که عده ای از ما عادت به سرزنش خود کرده ایم، بد نیستیم. اتفاقا انتشار فیلم هایی از کشورهای توسعه یافته نشان داد که آن ها هم در موقعیت بحران رفتارهایی شبیه ما را بروز می دهند. از احتکار گرفته تا هجوم سراسیمه و اضطراب آلود به فروشگاه ها برای تأمین اقلام ضروری. در چنین شرایطی انگار اعتقادات شخصی و اجتماعی و رنگ پوست و زبان و نژاد تأثیر زیادی بر رفتارانسان  ها ندارد. چیزی که مهم است این است که سیستم حاکم بر یک جامعه بتواند در اغلب مواقع جامعه را به دور از بحران نگاه دارد و بتواند هر چه بیشتر اطمیمان مردم را برای کنترل صحیح امور توسط متولیان مربوطه جلب  کند. هر حاکمیتی که کمتر در این دو مهم موفق شود، مردمش بیشتر رفتارهایی هیجانی  و آشفته تری بروز می دهند. بنابراین امید است که هرچه بیشتر به سمت مدیریت علمی با مبناهایی قابل آزمون و قابل درک برای همگان پیش برویم.

 

باید بیاموزیم خارج از عادت های همیشه زندگیمان نیز بتوانیم سلامتی و نشاط خودمان را حفظ کنیم و شادی و سرزندگی واقعی را در درونمان جستجو کنیم و یا به وجود بیاوریم. هر چند رفتن به باشگاه های ورزشی یا دوره های انگیزشی، جمع های انرژی درمانی و ... نیز در حد اعتدالش خوب است، اما اگر در موقعیتی مثل این روزها قرار گرفتیم که همه باشگاه های ورزشی و دیگر دورهمی های اجتماعی تعطیل شد، باز هم باید بتوانیم با اتکا به خود و توانایی های درونی و فرصت های کم یا زیاد اطراف خودمان، نیاز به شادی، ورزش و نشاط و سلامتی جسمی و روحی را برای خود تأمین کنیم. به همین دلیل این روزها فضای مجازی پر شده از تبلیغات ورزش ها، آشپزی ها و سرگرمی های خانگی که بعضی از آنها بسیار خلاقانه و آسان هستند.

انسان شلوغ امروزی بیش از همیشه به خلوت با خود نیاز دارد. شاید برای کسانی که به طور کل بیشتر روحیه درونگرایی دارند، این نیاز همیشه حس می شد و از فواید آن بهره برده بودند، اما این روزها توفیق اجباری برای خیلی ها پیش امده که بیشتر با خودشان و برخی دیگر از نزدیک ترین هایشان خلوت کنند. لحظاتی که چشم ها از گشتن در فضای مجازی یا دیدن فیلم یا کتاب خواندن خسته می شود و خواب کافی هم به لطف قرنطینه خانگی داشته ای و به بیرون از خانه هم نباید بروی، زمان های خوبی است که بیشتر با نزدیک ترین هایت در زندگی صحبت کنی و شاید دوباره آن ها را بشناسی. فرصتی است که حتی با خودت تنها شوی و کمی به اضطراب ها، استرس ها و مشغله های کوچک و بزرگی که در روزهای قبل برای خودت ایجاد کرده بودی و به راحتی می شد حذفشان کنی، بیاندیشی. در زندگی روتینمان تا قبل از همین کرونا به چه چیزهای کم اهمیتی وزنی بیشتر از ارزش و  اعتبار واقعیشان داده بودیم و چه چیزهای مهمی را نادیده گرفته بودیم و چرخه عادت و تکرار باعث شده بود که ما هرگز نفهمیم اولویت هایمان جابه جا شده اند؟ این روزها دلمان بیشتر برای چه کسانی و چه کارها و چه موقعیت هایی تنگ می شود؟ این ها همان اولویت های اصلی و مهممان هستند که در کوران روزمرگی ها اغلب به فراموشی سپرده شده اند.

 

معنای پشت رفتارها مهمتر از ظاهر آن هاست. گاهی وقت ها یک رفتار ممکن است، ظاهری مذهبی داشته باشد، یا عرف آن را پذیرفته باشد، اما به صرف داشتن این ظاهر مقبول عرفی یا مذهبی صحیح نیست و حتی ممکن است باطن آن کار کاملا خالی از معنایی باشد که به آن تظاهر می کند. یا گاهی ممکن است یک کار یا ایده درست، به خاطر اغراق بیش از حد در اجرا زیبایی خود را از دست بدهد و به تصویری کاریکاتوری تبدیل شود. مثلا در ایام شیوع کرونا تصاویری از کسانی که ضریح حرم های مشهد و قم را به بهانه متبرک بودن و کسب شفا و سلامتی، لیس می زدند پخش شد که خوشبختانه حتی بسیاری از مذهبیون این کارها را رد کرده و مایه وهن دین دانستند. یا کسانی که هنگام تعطیلی حرم ها، علی رغم تأکیدات مقام های مسئول برای پرهیز از هر گونه تجمع، گردهم امدند و با زور و فشار درهای بسته حرم ها را باز کردند. این رفتارها به ظاهر از انسان های مذهبی سر میزد، اما باطن این رفتارها دقیقا مخرب چهره دین و در راستای مغایر نشان دادن آن با علم و عقل بود. در نقطه مقابل بسیاری از شکل های هنر برخلاف آنچه به نظر می رسد یا به ذهن های ما تلقین شده، لزوما در دسته لهو و لعب و بی مبالاتی و بی عفتی قرار نمی گیرد. مثلا وقتی کلیپ های رقص و موسیقی هر کدام از پرستاران پرتلاش در روزهای مبارزه با کرونا از هر بیمارستان  ایران بیرون می آمد، کمتر کسی نگران به خطر افتادن پایه های دین و اخلاق و معنویت در جامعه شد. بلکه همه متوجه این نکته بودند که کادر دلسوز بهداشت و درمان در خط مقدم بیمارستان های ویژه کرونا، شدیدا نیازمند روحیه بخشی به خود و به جامعه هستند. آن ها با همین حرکات موزون و آهنگ های شاد نشان دادند، اگرچه ممکن است بر اثر ساعت ها حضور در چنان محیط های پر ریسکی جان خودشان هم در خطر باشد(چنان که بود و هست) اما تسلیم تشویش و اضطراب نشده اند و با روحیه ای بالا آمادگی خدمت به همنوعان خود را دارند. پس هر رقصی به معنای لودگی و لهو و لعب نیست. رقص و موسیقی هم به جای خود خوب و انرژی بخش است.

 

بسیاری از رسوم دست و پا گیر به راحتی حذف شدند و هیچ اتفاقی نیفتاد. سالهاست برخی آداب و رسوم و تشریفات دست و پاگیر در سبک زندگی ما ایرانیان، نفس خیلی هایمان را گرفته است. از تشریفات سنگین و پر خرچ در مجالس عزا گرفته تا عروسی و جشن تولد ، ختنه سوران و یا شیرینی و شربت و چایی دادن وسط خیابان ها در بعضی مناسبت های مذهبی که باعث مصرف زیاد ظروف پلاستیکی و نیز کثیف شدن خیابان ها می شد. اما در ایام کرونا همه این آداب و رسوم و تشریفات پر خرج و بعضاً مضر به سادگی برچیده شد. در همین ایام در آشنایان دور و نزدیک شاهد فوت چند نفر بودم که مراسمشان کاملا ساده و فقط در حد برگزاری یک تشییع جنازه مختصر انجام شد و بعد از ان همه برنامه های مطولی که معمولا طبق رسوم دیرینه طی چند روز در صبح و بعد از ظهر روزهای اول و دوم (ختم) و شب هفت و پانزدهم و چهلم که بعضا با شام و ناهار همراه است و سرخاکی های هر پنجشنبه و ... که هر بار مستلزم چندصد هزار تا چند میلیون تومان هزینه برای خانواده متوفی بود، کنسل گردید. در حالیکه قبل از این هم بسیاری از مردم از این خرج ها و تشریفات طولانی به تنگ امده بودند اما همه از سر اینکه آبرویشان نرود و مثلا از دست حرف مردم که نگویند «انگار شلغم در خاک کرده اند» خود را مجبور می دیدند که همه این تشریفات را به جای آورند. اما اکنون به راحتی همه این برنامه ها کنسل شده و این بدان معنا نیست که عزیزانی که فوت کرده اند، روحشان عذاب می شود یا مورد آمرزش الهی قرار نمی گیرند. خیر قطعا چنین چیزی نیست و رحمت و آمرزش الهی منوط به تشریفات و خرج های چند ده میلیونی بازماندگان برای متوفی نیست. همچنین بسیاری از تشریفات پرخرج و بی مبنای جشن هایی نظیر عروسی ها نیز در همین مدت برچیده شد و برخی از زوج هایی که از قبل قرار برگزاری مراسم عروسی خود را در این ایام تنظیم کرده بودند و حالا مراسمشان کنسل شده است، بدون آن تشریفات غیر ضروری که ضامن خوشبختی هیچ زندگی ای هم نبود، به خانه بخت راهی شده اند. امید است بعد از سپری شدن ایام کرونا نیز مردم مان دوباره به سمت بسیاری از این رسوم و تشریفات پر زحمت و کم فایده برنگردند و بگذارند همه چیز چه در جشن چه در عزا و چه در سایر مراودات و برنامه های اجتماعی ساده تر و با صفاتر برگزار شود.

 

همه چیز توطئه نیست و نمی توان به راحتی همه دستاوردهای علمی بشر را زیرسئوال برد. در این مدت ثابت شد آتش زدن کتاب های پزشکی و رد کامل همه پیشرفت های علمی بشر و از دریچه توطئه به همه دستاوردهای بشری نگاه کردن، تفکری باطل و افراطی است و اینطور کارها و تفکرات پشت آن ها هرگز نمی توانند تلاش هزاران و بلکه میلیون ها انسان را که چندین دهه و حتی چندین قرن تلاش ها و مجاهدت هایی برای پیشرفت های علمی کرده اند را زیر سئوال ببرند. درست است که توطئه نیز در جهان وجود دارد. اما همه چیز را از دریچه توطئه دیدن می تواند نشانه نوعی بیماری و توهم و هذیان های فردی یا اجتماعی باشد.

 

فال نیکی برای قرن جدید

بله کرونا، همین ویروس کوچک میکروسکوپی با همه موجودیت ضعیفش ظاهریش، توانست خیلی تأثیرات بزرگی در سطح جهان به جای بگذارد که شاید هنوز بخش مهمی از تاثیراتش را بعد از این شاهد باشیم. تأثیراتی که باعث شده در ادبیات رسانه ای کشورهای مختلف این روزها با عبارت «جهان پساکرونا» زیاد مواجه شویم. در این بین خصوصا ما ایرانیان که در آخرین سال قرن جاری تقویم خود هستیم، می توانیم کرونا را با همه تلفات و خسارات و تلخی هایش از زاویه ای دیگر هم ببینیم. میهمان ناخوانده ای که شاید بتواند به همه آنهایی که از زیر دستش جان سالم به در ببرند، این آمادگی را بدهد که تا یک سال دیگر، قرن جدید هجری شمسی را با تحولاتی اساسی در رفتارها و کردارهای شخصی و اجتماعیشان شروع کنند. این ها را می توان به  حساب درس هایی از کرونا گذاشت. درس هایی که باید اندیشمندان و هنرمندان و قانونگذاران و فعالان اجتماعی و فرهنگیمان بیش از پیش روی آن ها تمرکز می کردند و در عمل در عرصه اجتماع تغییرات مطلوب را ایجاد می کردند که یا نخواستند و یا مقاومت های عوام اجازه موفقیت آن ها را نداد. اما حالا همه جامعه از خواص تا عوام در برابر فشار این ویروس میکروسکوپی ناچیز، وادار به تسلیم و اصلاح روندهای اشتباه قبلی شده اند و باید این بخش ماجرا را به عنوان نیمه پر لیوان، به فال نیک بگیریم.

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۳۰
امید برومندی

آیا زنده به گور کردن جوجه های نر جنایتی است با همدستی همه گوشتخواران؟

 

امید برومندی / مجله اینترنتی  اسرارنامه 

 

مشاهده فیلم های زنده به گور کردن هزاران جوجه یک روزه در روزهای اخیر، وجدان بسیاری از مردم ایران را به درد آورده و باعث بروز واکنش های متعددی شده است. من هم به محض دیدین اولین ویدئو میخواستم واکنشی نشان بدهم. اما خوب که فکر کردم، متوجه شدم واکنشی که احساسی باشد، دوامش فقط همان لحظه اول است و بعد به فراموشی سپرده می شود.

با اینحال به نظر می رسد، این اتفاق بهانه ای خوب به دست گیاهخواران داده است که تا حد امکان به رژیم غذایی گوشتخواری حمله کنند و آن را بی رحمانه و جنایت آمیز بدانند.

واقعیت اینجاست این چند روز با پیگیری اخبار مربوط به این ماجرا، تقریبا همه فهمیده اند که ظاهرا معدوم سازی جوجه های نر یک روزه ، روندی همیشگی در صنعت مرغداری در همه جهان است که گاهی به راحتی از «جوجه کِشی» به «جوجه کُشی» منجر می شود. فقط اینبار انتشار فیلم ها باعث شده افراد بیشتری از این اتفاق با خبر شوند و با دیدن لحظه کشتار جوجه های بی دفاع وجدانشان به درد آید. اما ناراحتی به تنهایی کافی نیست. وقتی که خوردن گوشت و سایر محصولات حیوانی که به شیوه صنعتی تهیه می شوند بخشی از رژیم غذایی بسیاری از ماست و ممکن است همین حالا در داخل قابلمه روی اجاق گاز، گوشت مرغ یا حیوان دیگری را داشته باشیم که برای ناهار یا شام امروزمان در حال پختن است، پس ناراحتیمان از دیدن این صحنه ها یک حس زودگذر و هیجانی است.

 

با کشتار حیوانات بی دفاع چه کنیم؟

برای آن هایی که عمیقاً از کشتار و رنج حیوانات ناراحتند، برخورد درست و منطقی با این مسئله چیست؟ آیا اینکار جنایت است یا بخشی از چهره بی رحم و البته واقعی طبیعت است که در همه جهان و بین همه جانداران وجود دارد. همان چهره بی رحمی که باعث می شود همین جوجه های مظلوم و نازنین هم اگر به جای معدوم شدن، در باغ و باغچه ای رها شوند، در کنار برگ و دانه گیاهان، کرم و مورچه و حشرات زنده داخل آن باغچه را شکار کنند و برای بقای خود، بخورند.

واقعیت این است که نظام طبیعت بی رحم و بی تعارف است و انسان نیز در بخش جسمانی وجود خود جزئی از همین طبیعت است. بنابراین اگر انسان ها در طول هزاران سال به این نتیجه رسیده اند که گوشت و شیر و تخم مرغ حیوانات و حتی پوست و پشم آن ها می تواند تامین کننده نیازهای خوراک و پوشاکشان باشد، و حتی شیوه های پخت بسیار متنوعی را اختراع کرده اند، حتما نیاز و ضرورتی وجود داشته است و حتی اگر آن نیاز و ضرورت امروز از بین هم رفته باشد، باز به این زودی این سبک دیرینه ی زندگی بشر تغییر اساسی پیدا نخواهد کرد.

 خصوصا که برخی دیگر نیز اعتقاد دارند که به طور کل کمال نهایی حیواناتی که غذای انسان ها یا دیگر جانداران هستند، در همین است که توسط یک موجود زنده دیگر شکار و خورده شوند.  

 

قابل دفاع نیست

همه آنچه تا اینجا عرض شد، برای دفاع از اینطور برخوردهای ناراحت کننده با حیوانات نیست. حال آنکه اینجانب حتی هنگامی که می بینم در یک باغچه یا گلدان به قصد هرس، بوته گلی از خاک کنده و به کناری انداخته می شود، دلم برایش می سوزد و دوست دارم بتوانم برای نجات آن گیاه کاری بکنم، چه برسد به حیوانات که از لحاظ مراتب حیات نسبت به گیاهان پیشرفته تر و نزدیک تر به انسانند.

همچنین بعید می دانم کمتر کسی از مشاهده فیلم کشتار جوجه های یک روزه و برخوردهای بی رحمانه ای که در آن فیلم ها مانند یک کالای بی ارزش با آن ها می شود، از جمله با بیل برداشتن و ریختنشان در کیسه های پلاستیکی مانند زباله و بعد زنده به گور کردن، یا زنده انداختنشان در دستگاه های خوردکن صنعتی، یا بعضا زنده سوزاندنشان، ناراحت نشود.

 

چاره چیست؟

صرفا با چند روز پست و استوری گذاشتن در فضای مجازی و ابراز تأسف از کشتار جوجه های یک روزه که چیزی حل نمی شود. دعوت از همه جامعه بشری برای ترک رژیم غذایی گوشتخواری و روی آوردن به گیاهخواری نیز مسلماً به این زودی شدنی نیست. از طرفی دیگر نباید فراموش کرد همین حالا تعداد زیادی از مردم جامعه خودمان در مشاغلی مرتبط با تولید، پرورش و عرضه محصولات غذایی مرتبط با حیوانات هستند. این خود یک زنجیره شغلی بزرگ با به کار گرفتن تعداد زیادی از افراد جامعه است. پس نه می توان و نه منطقی است که ناگهان با انتشار یک فیلم بخواهیم دستور ترک یک رژیم غذایی به وسعت همه جهان و تخته کردن کار و کاسبی شمار زیادی از همشهریان و هموطنان و انسان های دیگر در سرتاسر دنیا را صادر کنیم، اما در عین حال می توان کارهایی کرد که در حال حاضر یا در آینده به اصلاح تدریجی روندهای اشتباه و آزاردهنده منجر شود. در زیر به بعضی از آن ها اشاره می شود:

 

1- کاهش استفاده از گوشت، شیر، تخم مرغ و سایر محصولات حیوانی تا حد امکان: در اینکه بین دو رژیم غذایی گیاهخواری و گوشتخواری کدامیک فواید بیشتری برای انسان دارند، اختلاف نظر زیادی بین پزشکان و متخصصان وجود دارد. اما حتی پزشکان و محققانی که مصرف گوشت و سایر محصولات حیوانی را برای سلامتی ضروری می دانند، در اینکه مصرف زیاد چنین محصولاتی مضر است، شکی ندارند و مصرف کم و به اندازه را توصیه می کنند. این دقیقا بر خلاف یک نگاه سنتی است که بین بسیاری از مردم رایج است که تصور می کنند هر چه گوشت و شیر بیشتری مصرف شود، بدن سالم تر و قوی تر خواهد بود. حداقل وجود هزاران انسان گیاهخوار در تمام جهان و در کشور خودمان که در سالهای اخیر رو به افزایش نیز هستند، نشان می دهد که انسان می تواند بدون استفاده از هیچ غذای حیوانی و فقط با تغذیه از گیاهان و میوه جات، زنده و سالم باقی بماند. پس اگر به خاطر عادت دیرینه یا به خاطر برخی توصیه های پزشکی مایل به ترک کامل رژیم غذایی گوشتخواری و گیاه خوار شدن کامل نیستیم، حداقل می توانیم تا حد امکان مصرف گوشت و فرآورده های حیوانی را کاهش دهیم و با الگو گرفتن از رژیم غذایی گیاهخواران می توانیم به تدریج این باور را در خود به وجود آوریم که یک غذای بدون گوشت و بدون تخم مرغ یا شیر و لبنیات هم می تواند مقوی و انرژی بخش باشد و بیشتر احتیاجات بدن را فراهم آورد. قارچ، خرما، سیب زمینی، عدس و بسیاری از حبوبات، انواع سبزیجات و میوه ها هر یک دارای خواص بیشماری هستند که اغلب با خواص موجود در گوشت و شیر برابری می کنند و تازه ضررهای آن را هم ندارند. خوشبختانه با پیشرفت هایی که در صنعت غذا به وجود آمده، شیر و پینر و لبنیات گیاهی نیز اکنون در بازار موجود  است. اینجانب اکنون که این یادداشت را می نویسم در چند ماه اخیر و خیلی قبل از مشاهده فیلم کشتار جوجه ها، سعی کرده ام وابستگی ذهنی ام به غذاهای صرفا گوشتی یا حاوی لبنیات و تخم مرغ را به  عنوان تنها غذاهای مقوی تغییر دهم که تا حد زیادی موفق بوده ام. اکنون به این باور رسیده ام که یک عدسی خوشمزه و جا افتاده بدون استفاده از هیچ روغن حیوانی و هیچ گوشت چرخ کرده ای، می تواند خیلی سالم تر و مفیدتر از یک بشقاب چلوکباب یا چلومرغ اصطلاحا چرب و چیلی باشد. بنابراین بدون اینکه بخواهیم کاملا و صد در صد گیاهخوار شویم هم می توانیم رژیم غذاییمان را اصلاح کنیم و با مصرف هرچه کمتر غذاهای گوشتی، شغل هایی نظیر مرغداری و دامداری صنعتی را که با آزار و رنج زیادی برای حیوانات همراه است، کاهش دهیم.

 

2- استفاده بیشتر از محصولات ارگانیک و محلی اینبار به خاطر حیوانات: تقریبا همه می دانیم که ارزش غذایی محصولات ارگانیک چه میوه و سبزی و چه گوشت و لبنیات و تخم مرغ از محصولات صنعتی بیشتر است و به نوعی سالم تر است. اما علاوه بر سلامتی و ارزش غذایی بالاتر که فایده آن برای خود ما انسان هاست، استفاده از گوشت و لبنیات و تخم مرغ محلی و ارگانیک فایده دیگری نیز از بابت حقوق حیوانات دارد. زیرا به نظر می رسد در این شیوه پرورش حیوانات که عمدتا در روستاها یا به ندرت در خانه ها و یا مزرعه های شخصی توسط خود افراد انجام می شود، ظلم و ستم کمتری به حیوانات صورت می گیرد. حیواناتی نظیر مرغ و خروس و گوسفند در روستاها به شرط اینکه دخالت های انسانی شبیه تزریق آمپول های هورمونی، یا دخالت هایی برای حاملگی مصنوعیشان نباشد، تقریبا زندگی طبیعی و روتین خود را دارند. در محیط هایی آزاد و رها زندگی می کنند. خورد و خوراکشان مرتب است، به وقت احساس نیاز، اقدام به تولید مثل می کنند و جوجه ها و فرزندانشان را به شیوه طبیعی خود پرورش می دهند. حتی دوستی و انس و الفتی خاص بین این حیوانات و انسان ها به وجود می آید. فقط در مرحله ای که قرار است غذای انسان ها شوند، با رعایت آداب خاصی که وجود دارد، ذبح می شوند. این شرایط خیلی با دنیای سرد و خشک ماشینی که در مرغداری ها و دامداری های صنعتی مشاهده می کنیم متفاوت است. در شیوه صنعتی است که شاهد اینطور کشتارهای بی رحمانه هستیم. چون همه چیز به شکل ماشینی درآمده حتی تولید انبوه جوجه ها و مسلماً در این شیوه کارخانه ای مانند هر صنعت دیگری مقررات سفت و سخت اقتصادی و تجاری حاکم است نه عواطف انسانی و حیوانی.  البته پر واضح است که جمعیت روستائیان در دهه های اخیر در کشورما و بسیاری از مناطق جهان آنقدر کم شده که محصولات تولیدی آن ها جوابگوی نیاز بالای بازارفعلی برای گوشت و شیر و تخم مرغ نیست. اما اگر چنانکه در بند قبل گفته شد تقاضای ما نیز برای مصرف اینگونه محصولات کم شود و از طرفی دیگر از روستائیان حمایت بیشتری برای باقی ماندن در روستاها و تولید محصولات ارگانیک صورت بگیرد، بعد از مدتی احتمالا تعادل لازم بین عرضه و تقاضا برقرار می گردد.

 

3- اطلاع رسانی بیشتر درباره سبک زندگی گیاهخواری و جایگزین های مناسب گیاهی برای غذاهای حیوانی. افزایش آگاهی بسیار مفید و ضروری است. بسیاری از مردم اگر بدانند که بسیاری از خواصی را که از غذاهایی با محصولات حیوانی به دست می آورند، به راحتی می توانند از گیاهان و میوه جات بگیرند، ممکن است در تعصب و احساس نیاز وسواس گونه شان برای ادامه رژیم گوشتخواری تجدید نظر کنند. حتی اگر کاملا آن را به کنار نگذارند، ولی ممکن است خیلی وقت ها به راحتی بتوانند، یک کاسه عدسی داغ یا قرمه سبزی با قارچ یا ماکارانی با سویا را با یک کاسه کله پاچه پر کلسترول یا قرمه سبزی و ماکارونی با گوشت قرمز جایگزین کنند. این اطلاع رسانی می تواند بر عهده انجمن های گیاه خواری، تیم های پزشکی و متخصصان صنایع غذایی و کلیه رسانه هایی باشد که به دنبال روشنگری در جامعه هستند.

 

4- نظارت جدی تر بر بازار برای جلوگیری از تولید مازاد گفته می شود کشتار جوجه های یک روزه اتفاق رایجی در صنعت مرغداری در همه جای دنیاست. زیرا جوجه های نر کلا فایده کمتری برای این صنعت دارند و معمولا همان اول معدوم می شوند. اما این می تواند در مرحله اول به عنوان یک وظیفه اخلاقی و بعد از آن یک وظیفه قانونی برای صاحبان این صنایع باشد که هر چه بیشتر مدیریتی علمی را اعمال کنند که به موقع کاهش تقاضا را پیش بینی کرده و مانع تولید این حجم بالای جوجه ها شوند و دست کم تخم مرغ ها را هنوز قبل از تبدیل شدن به جوجه معدوم کنند.

 

5- برنامه ریزی برای استفاده خردمندانه از تولیدات مازاد: به هرحال اینطور که معلوم است تولید جوجه و تخم مرغ مازاد گاهی اوقات اجتناب ناپذیر است. اما باز در همین حال نیز احتمالا می توان با یک برنامه ریزی درست استفاده خردمندانه تری از این تولیدات داشت. به طور مثال شاید بتوان تخم مرغ و جوجه مازاد را به جای معدوم کردن، به عنوان غذای مورد نیاز حیواناتی که درباغ وحش ها و یا مراکز نگهداری حیوانات ولگرد نگهداری می شوند، مورد استفاده قرار داد. یا شاید بتوان جوجه هایی را که قرار است کلا کشته شوند، به صورت رایگان در اختیار روستائیان یا افراد نیازمند در مناطق فقیرنشین شهرها قرار داد تا آن ها خود به شیوه سنتی، به پرورش این حیوانات بپردازند و بتوانند حداقل یک وعده غذایی خود را تأمین کنند.

 

مسوولانه و صلح آمیز

به هرحال آنچه در روزهای اخیر در فیلم های مربوط به کشتار جوجه های یک روزه دیدیم قطعا وجدان هر انسانی را به درد می آورد. بدون شک کارگرانی که به ضرورت شغلی مجبورند این کار را انجام دهند در خط مقدم آسیب روحی و روانی از این کار هستند. اصلا  هم نمی توان انکار کرد که واقعا این بخشی از فرآیند عادی تولید غذای ما انسان هایی است که رژیم غذایی گوشتخواری داریم و اگر همه ما گیاهخوار بودیم هرگز چنین فرآیندهایی در ارتباط با حیوانات بی دفاع اتفاق نمی افتاد. بنابراین باید تک تک ما گوشتخواران سهم و مسئولیت خود را در این ماجرا بپذیریم. اما با احترام به نظر همه گیاهخوارانی که دوست دارند با استفاده ازاین فرصت، همه بشریت را به سرعت به سمت گیاهخواری هل بدهند، باید بدانیم اگر ما گوشتخواران اکثراً به صورت ناخودآگاه و از بدو تولد این رژیم غذایی را به عنوان یک سبک زندگی اجدادی و طبیعی خود آموخته ایم و حالا نمی توانیم یا فعلا نمی خواهیم به ترک کامل آن اقدام کنیم، شاید ما هم حق داریم، اما حداقل می توانیم مصرفمان را کاهش دهیم تا با کاهش مصرف ما، میل بازار نیز به سرمایه گذاری در چنین صنایعی کاهش یابد و شاید به تدریج سبک های مسئولانه، سالم و صلح آمیزتر غذایی در زندگی بشر شکل بگیرد.

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۲۶
امید برومندی

کرونا کاری کرده که باید یک دور هم قرارگرفتن ساده و همیشگی رو هم جشن بگیریم و شکر گزار خدا باشیم.

البته کرونا هم اگه نبود، این دوستان و  همکاران و همسایگان نازنین ارزش ساختن هزاران آلبومعکس رو در کنارشون داشتن و  در مرحله بعد، این درختان زیبای #اقاقیا توی حیاط دفترمون، جون میدن واسه گرفتن عکس هایی به اندازه ده ها آلبوم خاطرات 

خصوصا من که عاشق عکسم. این شد که امروز و دیروز با تعدادی از دوستان و همکاران و همسایه های محل کارم خودمو خفه کردم بس که عکس گرفتم. هی لابه لای شاخه های اقاقیا می لولیدم و سلفی می گرفتم یا می دادم ازم عکس بگیرن. همینقدر لطیف، همینقدر رمانتیک و شایدم همینقدر جلف، همینقدر لوس 
.
تازه من از اونام که نه تنها خودم عکس می گیرم،  بلکه بقیه رو هم مجبور به عکس گرفتن می کنم. حتی اونایی که خیلی خجالتی یا سخت گیر هستن و هی میخوان فرار کنن.

ضمناً بلدم نیستم توی عکس ها اخم کنم و ژست های جدی بگیرم، آخه تا خنده هست، چرا اخم؟ دیگه حالا زندگی به اندازه کافی ماتم داره و مشکلاتش اخم به پیشونیمون میاره، ولی جلو دوربین، که میشه خندید.
.
خلاصه اینکه بازم خداروشکر تا اینجای کار که کرونا رو پیچوندیم، بعد از اینم انشاالله می پیچونیمش. خداروشکر به خاطر همین دور هم بودن ها، همین دوستی های با ارزش و همکاری های مفید و حتی همین زندگی های روتین اداری و کاری که بعد از کرونا فهمیدیم قدر همون چیزایی که ساده به نظر می رسید رو هم باید بدونیم.
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۹ ، ۰۰:۲۷
امید برومندی



 فرش سبزوار نامی است که در روزگار فعلی در مقابل نام هایی مثل فرش کاشان، فرش کرمان، فرش تبریز و فرش مشهد فروغ چندانی ندارد. اما به تازگی انتشار مطلبی در وبسایت مرکز ملی فرش ایران، باعث شد نام فرش سبزوار در میان رسانه های کشور مطرح شود. مطلبی که در وبسایتی تخصصی در حوزه فرش نشان داد، روزگاری فرش بافی هنر و صنعتی پر رونق در غرب خراسان رضوی بوده است. 
 
به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه در مطلب درج شده در وبسایت مرکز ملی فرش ایران که با عنوان فرش های دوره ایلخانان و تیموریان انتشار یافته بود، به نقل از کتاب خاطرات تیمور لنگ به نام «منم تیمور جهانگشا» چنین آمده بود:
«... به من گفته بودند که در سبزوار، سیصد هزار کارگر در کارخانه‌های قالی‌بافی به کار مشغول هستند و آن‌جا بزرگترین مرکز قالی‌بافی دنیا است من نمی‌توانستم باور کنم که سبزوار سیصد هزار کارگر قالی‌باف داشته باشد ولی می‌دانستم که در دنیا مکانی نیست که بیش از سبزوار در آن قالی ببافند.» (منبع1) ، (منبع2)
 
هر چند برخی معتقدند ممکن است این گفته تیمورلنگ درباره قالی بافی در سبزوار اغراق آمیز باشد، اما حتی اگر اغراق آمیز بودن این جمله را بپذیریم، نمی توان کلیت آن را صد در صد انکار کرد. زیرا دلیلی نداشته است که تیمور در این زمینه بخواهد دروغی درباره رونق قالی بافی در سبزوار بگوید. خصوصا اینکه باید بدانیم تیمور در زمانی به ایران آمد و سبزوار را فتح کرد که این شهر حدود نیم قرن پایتخت حکومت سربداران بود و بخش های زیادی از شرق و شمال شرق ایران از جمله شهرها و مناطق مهمی نظیر مشهد، کاشمر، نیشابور، استرآباد(ناحیه گرگان) تحت تسلط آن بودند.(منبع) بنابراین بعید نیست که سبزوار توانسته باشد در طول دوره 50 ساله پایتختی خود به رشد جمعیتی و مرکزیت تولید و تجارت بسیاری از کالاها و محصولات مهم کشور نظیر فرش رسیده باشد.
 
به هرحال این اظهارات تیمور در کتاب خاطراتش، یک گزارش تاریخی است که باید برای بررسی وضعیت شهرهای ایران در آن روزگار مورد بررسی قرارش داد.
 
اما به راستی امروز بر سر فرش سبزوار چه آمده است؟ هنر و صنعت فرش بافی در غرب خراسان در کدام رده بندی فرش ایران قرار دارد؟ و هنرمندان فرش باف سبزوار در چه وضعیتی هستند؟ این ها سئوالاتی است که می طلبد هم رسانه ها و هم مسئولان مربوطه در ادارات و ارگان هایی نظیر صنعت-معدن-تجارت ، میراث فرهنگی ، شورای شهر، فرمانداری و ... بیشتر و بیشتر پیرامون پاسخ آن ها بیاندیشند و خوشبختانه مدتی قبل خبرگزاری تسنیم در گزارشی با عنوان « خراسان رضوی|نقش «مصائب و مشکلات» بر تار و پود فرش دستباف سبزوار» به آن پرداخته است.
 
فرش خصوصا نوع دستبافت آن علاوه بر اینکه یکی از زمینه های مهم اشتغال زایی در بین بسیاری از روستائیان و نیز یکی از اقلام شاخص اقتصادی ایران در زمینه صادرات غیرنفتی بوده است، همچنین از مهمترین محصولاتی است که می توان جلوه های فرهنگ و هنر ایرانی را نیز در آن مشاهده کرد.بنابراین حفظ و ادامه این هنر و صنعت دستی ارزشمند می تواند از ضرورت های اقتصادی و فرهنگی کشور محسوب شود. 
 
 دریافت سفارش بافت فرش در ابعادی بزرگ و با نقوش و یا ویژگی هایی خاص برای مساجد یا حرم های ائمه (ع) در ایران و در سایر کشورهای جهان و نیز برای استفاده به عنوان هدایای نفیس در سفرها و دیدارهای دیپلماتیک مقامات، می تواند از راه های مهم و موثر حمایت و ادامه هنر فرش بافی ایرانی در شهرهای مختلف باشد. نمونه این کار را چند سال قبل تعدادی از هنرمندان نیشابوری انجام دادند که یکی از بزرگترین فرش های جهان را با مساحت 5هزار و 600 متر مربع توسط 1200 قالی باف برای مسجد شیخ زاید در شهر ابوظبی امارات متحده عربی بافتند. (منبع)
 
مطمئنا تحقق این گونه رکوردها و انجام چنین پروژه هایی در یک شهرستان شانسی نیست بلکه زیرکی و همت و ایده پردازی های مناسب از سوی مسئولان محلی نظیر اعضای شورای شهر، شهرداران، فرمانداران، رؤسای ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی، میراث فرهنگی و سایر مسئولان و تشکل های هنری و مردمی را می طلبد. آیا در سبزوار نیز می توان برای بازگرداندن بخشی از شکوه سابق این شهر در صنعت فرش بافی چنین ایده هایی را دنبال کرد؟

 

عکس های زیر تزئینی است

 

 

نویسنده: امید برومندی

 

این مطلب اولین بار در مجله اینترنتی اسرارنامه در اسفند 98 منتشر شده است. 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۹ ، ۰۰:۴۶
امید برومندی