نظرات شخصی

حیاط خلوتی برای بیان دیدگاه های من درباره هرچیزی که به آن فکر می کنم.

نظرات شخصی

حیاط خلوتی برای بیان دیدگاه های من درباره هرچیزی که به آن فکر می کنم.

نظرات شخصی

امید برومندی
متولد 1367
اینجا حیاط خلوتی است برای بیان دیدگاه های شخصی اینجانب درباره هرچیزی که به آن فکر می کنم.
پیج شخصی من در اینستاگرام: omidbromandi@

امروز خبر رسید آرمیتا گراوند بعد از 28 روز جدال بین مرگ و زندگی، تسلیم مرگ شد و از بین ما رفت. روح این دختر مظلوم شاد باشه و امیدوارم خدا به خانواده اش صبر بده.

درباره دلیل به کما رفتن آرمیتا حرف های مختلفی زده میشه. بعضیا میگن خود به خود اینطوری شده و بعضی های دیگه میگن به خاطر اینکه بی حجاب بوده، از جانب ماموران حجاب اجباری مورد حمله و آزار قرار گرفته.

من نمی تونم دقیقا بگم کدوم روایت درسته. اما ای کاش در جامعه آزاد و متمدنی زندگی می کردیم که حتی فکر اینکه یک دختر نوجوون ایرانی به خاطر یک متر پارچه کمتر یا بیشتر، ممکنه مورد چنین خشونتی قرار بگیره هم به ذهنمون خطور نمی کرد و اصلا نمی تونستیم چنین چیزی رو حتی به عنوان یک گزینه در نظر بگیریم.

به هرحال من با تفاوت قائل شدن بین دو موضوع «ججاب» و «اجبار در حجاب» مطمئنم بساط حجاب اجباری و هر چیز اجباری دیگه ای در زندگی و انتخاب های شخصی مردم پایدار نمی مونه ولی ای کاش کسانی که مدافع و معتقد به حجاب هستن، بدونن این راهش نیست و طوری رفتار کنن، که به جای دافعه و ایجاد حس نفرت در دیگران، جاذبه داشته باشن. یه جوری که آدم ها داوطلبانه به سمت انتخاب ارزش های اونها برن نه با زور و خشم و کینه ای که در نهایت باز از یک جایی مثل اعتراضات سال 1401 سر بیرون میزنه و باعث خسارت های گسترده ای به کشور میشه.

بعضی ها میگن این حرف ها رو نگو، فلانی ها تحملشو ندارن. ولی من میگم اعتراض داشتن به روندهای اشتباه در جامعه حق هر شهروندیه و بیان اعتراض به این شیوه (نوشتن در یک رسانه شخصی) از مدنی ترین و صلح آمیز ترین روش هاییه که هر انسان آزاده ای که نمی خواد به بدی ها و پلشتی ها عادت کنه و در مقابلشون سر فرود بیاره میتونه ، می تونه ازش استفاده کنه .اگر این مقدار هم تحمل نشه، وایییی بر چنین جامعه ای. با این حال اگر می خوایم جامعه مون پیشرفتی بکنه، باید هر کدوممون هر کجا هستیم یک قدم بیایم جلو و این نوشتن شاید همون قدم ساده من باشه که فعلا برای اصلاح جامعه از دستم بر میاد.

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۰۲ ، ۲۲:۰۵
امید برومندی

تصاویری از حضور کریستین رونالدو در ایران و سیل انبوه استقبال مردمی که پای پیاده دنبال اتوبوس حامل رونالدو می دویدن و از تپه های اطراف هتل رونالدو بالا می رفتن، این یکی دو روز در فضای مجازی خیلی پر بحث شده. بعضی ها به شدت این تصاویر رو باعث آبروریزی ایرانیان میدونن و بعضی های دیگه حق میدن و میگن رونالدو اینقدر معروف و محبوبه که هر جای دیگه دنیا هم بره مردم براش ذوق میکنن. هر چند قبلا به کشورهای دیگه که رفته به نظر میرسه مردم خیلی عادی تر و منظم تر ازش استقبال کردن ولی اینبار چون در ایران قراره بازی تیم النصر عربستان که رونالدو برای این تیم بازی میکنه با تیم پرسپولیس تهران در ورزشگاه خالی از تماشاگر باشه، مردم و علاقه مندان رونالدو چاره ای نداشتن جز اینکه اینطور خودجوش به سراغ استقبال از ستاره محبوبشون در وزرش فوتبال برن.

به هرحال این قطعا مسئولان کشور اگر کمی اهل مدیریت و برنامه ریزی بودن میشد این برنامه رو طوری مدیریت کرد که شأن مردممون بیشتر حفظ بشه و  اونها بتونن در یک فضای از قبل پیش بینی شده و با شأن و منزلت کافی ستاره محبوبشون رو ملاقات کنن.

با اینحال الان هم خلق این صحنه ها برای من عجیب نیست. نمیدونم چرا بعضی ها اینقدر تعجب کردن. خب این پیاده روی ها و پیاده دوی ها و صف ایستادن ها و خونین و مالین کردن خود برای رسیدن به یک چیزی، دیگه جزء فرهنگ یک سری از مردم ایران ماست.

خب اینبارم نوبت پیاده دوی برای زیارت رونالدو بوده. تازه به نظر من اگر سر راه چند ایستگاه پذیرایی رایگان هم ایجاد میشد، جمعیت چندین برابر میشد و شاید مدت بیشتری هم طول میکشید.

والله شاید منم اگر فردا خبردار بشم بعضی هنرمندان یا شخصیت های مورد علاقه ام از جمله خوانندگانی مثل گوگوش و معین و لیلافروهر و ابی و ... دارن میان ایران، همینطوری برم برای دیدارشون توی صف انتظار بمونم یا بدوم و ساعت ها انتظار بکشم.

به هرحال هر کسی یه علاقه و دلبستگی هایی داره دیگه. ای کاش زمینه ای فراهم بشه که همه ما در کشور خودمون به آرزوها و علائقمون برسیم.

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۰۲ ، ۲۳:۵۸
امید برومندی

این تصاویر مربوط به خارج از کشور نیست، یک کافه توی تهران خودمونه. اسمشو نمیگم تا خدای نکرده براشون مشکل ایجاد نشه و طبق معمول این روزها چند تا جوون بیگناه به بهانه های واهی از نون خوردن نیافتن.


ولی همونطور که میبینید توی این سه عکس، چندین خانم با حجاب و بی حجاب دور میزهای مختلف نشستن و دارن یک روز عادی رو سپری میکنن. عبارت موسی به دین خود عیسی به دین خود رو میشه در عمل اینجا مشاهده کرد. نه کسی به کسی متلک گفت، نه به کسی تجاوز شد، نه کسی حجاب از سر کسی کشید و نه کسی، دیگری رو مجبور کرد به زور حجاب سرش کنه.


خوشبختانه توی چند روزی که تهران بودم خیلی جاها اینطوری بود. انگار اکثریت مردم فهیم و مهربون ما ارزش آزادی رو به خوبی درک کردن و فهمیدن که نباید در انتخاب های شخصی هم دخالت کنن چون زندگی مسالمت آمیز در کنار هم خیلی ارزشمندتر از اینه که بخوای یک سبک خاص رو به همه تحمیل کنی و تهش بشه اون درگیری ها و تنش های بزرگ اجتماعی که پارسال برای چند ماه کشورمونو فرا گرفت.


کاش عبارت عیسی به دین خود، موسی به دین خود رو واقعا به یک فرهنگ جاری و ساری بین خودمون تبدیل کنیم. نه فقط درباره حجاب بلکه درباره هر موضوع دیگه ای که به ما آسیب نمیزنه. مثلا یه کسانی دوست دارن ایام چهلم به پیاده روی اربعین برن خب چرا باید بعضیای دیگه همش به اینها زخم زبون بزنن و مسخره شون کنن؟ یه کسانی دوست دارن سبک آرایش، غذا خوردن، رقص، ورزش و رابطه عشقی و جنسی و سبک شوخی و سرگرمی خاص خودشونو داشته باشن، چرا فکر میکنیم باید هر چی رو باب میل و عقیده خودمون نیست به دیگران تذکر بدیم؟
 تذکر و یا به عبارتی دیگه امر به معروف و نهی از منکر فقط باید وقتی انجام بشه که واقعا کسی با کارهاش به دیگران آسیب و لطمه بزنه در غیر اینصورت اتفاقا باید تفاوت ها رو پذیرفت و احترام گذاشت. دنیا که نباید مثل یک پادگان نظامی باشه همه یک لباس و یک رفتار و یک ترتیب خاص داشته باشن. دنیا اتفاقا با همین تفاوت ها و تنوعات قشنگتر میشه.


بعضیا میگن این حرف ها رو نگو، برات بد میشه. میگن ضد نظامی، ضد خدا و پیغمبری و ... ولی آیا واقعا از چیزهایی که نوشتم، این معنی ها برداشت میشه؟ یعنی باید اینقدر آستانه تحملمون پایین باشه که حتی اجازه ندیم یه آدمی توی پیج شخصی خودش دو تا نظر شخصی درباره مسائل اجتماعی کشورش بده؟ من که از این حق ساده شهروندی خودم پا پس نمیکشم و امیدوارم اون دوستان نازکدل از همینجا مدارا با سایر هموطنانشون رو یک مقدار تمرین کنن.

 

 

 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۰۲ ، ۰۷:۴۰
امید برومندی

در روزهای اخیر یک مرد سبزواری طی یک درگیری خیابانی با افرادی که مزاحم دو دختر جوان شده بودن، به قتل رسید.

روح مرحوم حمیدرضا الداغی شاد و خدا به خانواده اش صبر بده. اما آیا می شد از رقم خوردن این فاجعه جلوگیری کرد؟

بعضی از افراد معتقدن اینطور مواقع هر کسی میخواد بره کمک، باید به عنوان یک اصل مهم حفظ جون خودش رو در نظر بگیره. خصوصا وقتی که اصلا معلوم نیست علت درگیری بین اون دختر و پسر و رابطه شون چی بوده و تهش میخواسته به کجا ختم بشه؟ شاید تهش به این تلخی هم نمیشد! اصلا نهایتش اینه یکی از همون ها که درگیر ماجرا بودن کشته میشدن. خب الانم بالاخره یک نفر کشته شد. ولی یک نفر آدم کاملا بیگناه که واسه خودش زندگی و خانواده جدایی داشت و حق خانواده اش نبود که اینطوری بی دلیل داغدار بشن. پس ظاهرا در اصل ماجرا هیچ تغییری ایجاد نشده فقط جای قربانی ها عوض شده. 

تازه متاسفانه این ماجرا دست آویزی شده برای بعضی افراد که میخوان از این فاجعه، به نفع اهداف و عقاید شخصی و سیاسی خودشون سوءاستفاده کنن. مثلا در حالیکه در فیلم کمتر از دو دقیقه ای این حادثه فقط نحوه درگیری و چاقو خوردن مرحوم الداغی مشخصه و بقیه علل و جزئیات ماجرا مشخص نیست، عده ای میخوان به زور این مسئله رو به بی حجابی دخترها (که اتفاقا در اون فیلم بی حجاب هم نبودن) و موضوعات روز کشور و مطالبات مردم در جنبش زن زندگی آزادی ربطش بدن و به اصطلاح مصادره به مطلوب کنن! حالا انگار که تا الان قتل و درگیری و چاقوکشی سر مسائل مختلف مالی، ناموسی، قبیله ای، دعواها و هیجانات لحظه ای و ...توی این شهر و کشور نبوده!


و اما دو نکته برای جمع بندی:


1-    بهترین کار در چنین موقعیت هایی، اطلاع دادن به پلیس و تلاش برای منصرف کردن طرف های درگیر از ادامه دعواست. با اضافه شدن افراد جدید در یک درگیری، ممکنه اون بحران ابعاد بزرگتری پیدا کنه. باید یادمون باشه که اصل مهم جلوگیری از بروز فاجعه است نه عوض کردن جای قربانی ها!


2-    به جای سرزنش کردن دائمی زنان و تلاش برای محدود کردن اونها باید تلاش کرد که امنیت و فرهنگ جامعه رو بالا ببریم تا همه بتونن آزادانه طبق باور و علاقه خودشون زندگی کنن و چند فرد اوباش به این راحتی به خودشون جرأت ندن مزاحمت و درگیری ایجاد کنن و دست به سلاح بشن!


بازم روح مرحوم الداغی که به هرحال قصد کمک و یاری رسانی رو داشت شاد. امیدوارم مجازات عادلانه ای در انتظار قاتلینش باشه و کاش کمتر شاهد این فجایع باشیم. 

 

دریافت

 


 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۳:۴۳
امید برومندی

تمام قد به احترام فیلم برادران لیلا می ایستم. نه به عنوان یک منتقد سینمایی که نیستم، نه به عنوان طرفدار متعصب کارگردان یا یکی از بازیگران فیلم و عوامل فیلم، که نیستم و حتی نه به عنوان یک فیلم بین حرفه ای که اون هم نیستم؛ بلکه فقط به عنوان یک شهروند ایرانی که واقعا احساس میکنم این فیلم به خوبی یکی از کلیدی ترین مشکلات جامعه ما رو به قول معروف با رسم شکل نشون داد و حرف های دل ما رو زد.

الان چند روز بعد از دیدن این فیلم چندین مقاله و نقد هم درباره اش خوندم. از تحلیل هایی بسیار مثبت تا بعضی نقدهای منفی که این کار رو به شعارزدگی ... متهم کرده بودن هر کدوم حرف هایی برای گفتن داشت. و هنوز به خاطر بعضی آشنایی زدایی ها و کلیشه شکنی ها و بعضی موقعیت ها و چالش هایی که سر راه لیلا به عنوان قهرمان اصلی فیلم قرار داشت، ذهنم درگیرش هست. مثلا به این فکر میکنم که آیا کشیده لیلا به صورت پیرمرد درست بود؟ و آیا لیلا حق داشت برای پول متعلق به پدر نقشه بکشه یا نه؟

نظر شخصی خودم اینه که اگر در محیط یک خانواده واقعی در نظر بگیریم، به رفتار لیلا هم نقدهایی وارده چون در نهایت اونم باید حق پدرش رو برای تصمیم درباره پول خودش حتی به غلط به رسمیت بشناسه و حتی به نیت خیرخواهانه هم حق نداره آزادی کس دیگه ای رو برای خرج کردن اموالش سلب کنه، چون این خودش یه دیکتاتوریه دیگه است. اما اگر خانواده بزرگتر یعنی کل یک کشور رو در نظر بگیریم، اونموقع دیگه پول و سرمایه یک ملت متعلق به همه است و هیچکس حق نداره سرمایه همه رو خودخواهانه در مسیر اشتباه خودش خرج کنه و لیلا در این موقعیت به یک قهرمان واقعی تبدیل میشه.

اما جذاب ترین بخشش برای من که حسابی دلم رو خنک کرد، رقصیدن دخترکان سفیدپوش، در اطراف جنازه پیرمرد زورگو، لجباز و خودخواهی بود که مهمترین و تقریبا تنها ویژگی رفتاریش در این فیلم آرزو و توهم بزرگی کردن بود و حاضر بود بچه هاش و خانواده اش رو برای رسیدن به این بزرگی پوشالی قربانی کنه و حتی نمیخواست حق انتخاب اسم نوه هاش رو به پدر و مادر اون بچه بده.خلاصه کلام، فیلم برادران لیلا به کارگردانی سعید روستایی رو دوست داشتم چون فشرده ای از ایران خودمون و دردهای خودمون رو در اون دیدم و می تونم بگم واقعا اثریه که فرزند زمان خودشه و نقش لیلا علاوه بر بازی خوب ترانه علیدوستی ، به خاطر خود ویژگی های کاراکتر و نقش تعیین کننده ای که قطعا چنین قهرمانانی در سرنوشت آینده ایران خواهند داشت، برام بسیار بسیار قابل احترام بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۲ ، ۰۸:۰۵
امید برومندی

حادثه ماست پاشی یک فرد آتش به اختیار در شاندیز مشهد، بر سر یک مادر و دختر به خاطر مسئله حجاب اجباری یک بار دیگه خشم و نفرت عمومی رو درباره این نوع آزارگری ها، برانگیخت. 

اینکه حجاب اجباری قانون غلطیه و اجرا کردنش با این وحشی گری ها غلط روی غلطه و راه به جایی نمی بره به جای خود! 

اینم که این آدمی که به خودش اجازه میده سطل ماست توی سر زن و دختر هموطنش خالی کنه، در چه جور خانواده ای با چه روش تربیتی ای بزرگ شده باز به جای خود. 

من فقط الان به این فکر می کنم که از اونجایی که هر کنشی یه واکنشی داره، آیا این افراد خشونت طلب و حامیانشون حواسشون هست که با این کارهاشون دارن چه خطری رو متوجه امنیت و نظم و همبستگی ملی مون میکنن؟

 قرار گرفتن مردم رو به روی هم و جنگ هموطن با هموطن خیلی وحشتناکه. دشمن خارجی اگر بیاد بالاخره یه جا همه متحد میشن و بیرونش می کنن. اما وقتی اعضای یک خونه با هم دشمن بشن و رو به روی هم بایستن، جز نابودی کل خونه و خانواده نتیجه ای نخواهد داشت. آیا این آتش به اختیارهای زورگو مسئولیت جنگ داخلی و ویرانی مملکت رو به عهده میگیرن؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۲ ، ۰۶:۴۷
امید برومندی

توی فضای مجازی در حال بررسی یادداشت ها و تحلیل و تفسیرهایی بودم که درباره اعتراضات سراسری مردم ایران بعد از فوت مرحوم مهسا امینی نوشته شده بود، یک جا به این حدیث از امام علی برخوردم:


«لا تَقْسِروا اَوْلادَکُمْ عَلى آدابِکُم ، فَاِنَّهُمْ مَخْلوقونَ لِزَمانٍ غَیْرِ زَمانِکُم» یعنی: «آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید، زیرا آنان براى زمانى غیر از زمان شما آفریده شده اند.»


اولش خیلی تعجب کردم و فکر کردم شاید این حدیث جعلی باشه. آخه مضمونش خیلی با رفتار حکومت امروز ایران که اتفاقا کلی هم ادعای پیروی از روش امام علی رو داره، متفاوته. واسه همین رفتم یه تحقیقی کردم و دیدم ظاهرا این حدیث درسته و منابع معتبر شیعه هم بیانش کردن و در وبسایت احادیث شیعه و پایگاه اطلاع رسانی حوزه هم درج شده.


به نظرم فرقی نمی کنه مذهبی باشیم یا غیر مذهبی و به امامان شیعه اعتقاد داشته باشیم یا نه، حرف حق و حرف درست رو هر کسی بگه باید بهش فکر کنیم و بپذیریم و چنین حدیثی از حضرت علی خیلی حق و راهگشای مشکلات امروز کشور در حوزه مطالبات جوانان و نوجوانان آزادی خواهه.


تازه امام علی این حرف رو 1400 سال قبل گفته که تفاوت بین نسل ها زیاد نبود و شرایط زندگی یک کودک و نوجوان در اون زمان خیلی با شرایط زندگی پدربزرگ و مادربزرگ پیرش تفاوت نداشت. اما حالا در روزگار ما خصوصا برای بچه های دهه 80 و 90 که نسل های بعد از اینترنت و بعد از عصر انفجار وسایل و رسانه های ارتباطی هستن، شرایط حتی با یک دهه قبل از خودشون هم از زمین تا آسمون فرق داره چه برسه به دوران پدربزرگ ها و مادربزرگ ها در چند دهه قبل.


اما متاسفانه مردان سالخورده حاکم بر کشور ما انگار زیاد به این حدیث امام علی توجه ندارن و همچنان در پی تحمیل افکار و ارزش ها و آرمان های خودشون به نسل های جدید هستن.


پ.ن:

1- سخنرانی روز دوشنبه آقای خامنه ای رو کامل گوش ندادم اما اون قسمت های مهمش که در رسانه ها زیاد بازتاب داشت رو شنیدم و به نظرم راضی کننده نبود. انتظار داشتم ایشون بعد از این همه روز سکوت، بیان و اعلام کنن صدای جوانان و نوجوانان تحول خواه کشور رو شنیدن و به دستگاه های مربوطه دستور تجدید نظر در بعضی قوانین و روش های نامناسب قبلی از جمله در حوزه حجاب اجباری و ... رو میدن اما اینطور نبود و ظاهرا باز کل صحبت هاشون در سه کلیدواژه کلیشه ای اغتشاشات، دشمن و تنبیه خلاصه شد!


2- بعد از خوندن این حدیث از حضرت علی، با چند تا از دوستانم در میونش گذاشتم. اونها به شوخی گفتن حضرت علی اگر در روزگار ما زندگی میکرد به احتمال زیاد الان دستگیر شده بود و در زندان به سر میبرد! واقعا چه طنز تلخی توی این این حرف بود!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۰۱ ، ۱۰:۴۸
امید برومندی

این پست رو دیروز جمعه 8 مهر 1401 در پیج اینستاگرامم برای جمعه با موسیقی این هفته منتشر کردم:

 

 

 

 

وای ایرانم! آخ خ وطنم! آه مردمم! این همه سال چه حقوق اولیه ای که برای ما به آرزو تبدیل شد و چه آرزوهای ساده ای که در دل هامون سرکوب شد و چه آرزوهای سرکوب شده ای که در روح ما به خشم تبدیل شد و چه خشم های بی صدایی که این روزها به به آواز، به شعار، به حضور، به همبستگی و به فریاد تبدیل شده.


من با این آهنگ جدید از شروین حاجی پور چند بار بغض کردم و آخرش وقتی رسید به برای آزادی و اون تحریر پرسوز و غمناکی که به صداش به آهنگ داد بغضم به اشک تبدیل شد. شما چطور؟


برای توی کوچه رقصیدن
برای ترسیدن به وقت بوسیدن
برای خواهرم خواهرت خواهرامون
برای تغییر مغزها که پوسیدن
برای شرمندگی
برای بی پولی
برای حسرت یک زندگی معمولی
برای کودک زباله گرد و آرزوهاش
برای اقتصاد دستوری
برای این هوای آلوده
برای ولیعصر  و این درخت های فرسوده
برای پیروز و احتمال انقراضش
برای سگ های بی گناه ممنوعه
برای گریه های بی وقفه
برای تصویر تکرار این لحظه
برای چهره ای که می خنده
برای دانش آموزا
برای آینده
برای این بهشت اجباری
برای نخبه های زندانی
برای کودکان افغانی
برای این همه برای غیرتکراری
برای این همه شعارهای توخالی
برای آوار خونه های پوشالی
برای احساس آرامش
برای خورشید پس از شب های طولانی
برای قرص های اعصاب و بی خوابی
برای مرد میهن آبادی
برای دختری که آرزو داشت پسر بود
برای زن زندگی آزادی
برای آزادی
برای آزادی.....
 
راستی چرا باید این هنرمند جوون و با استعداد که حرف دل این همه مردم رو زده، به خاطر خوندن این آهنگ دستگیر بشه؟ مگه خوندن یک آهنگ هم اغتشاش محسوب میشه؟ کجای دنیا نواختن یک ساز ساده و خوندن شعری از آرزوهای یک ملت رو تهدیدی علیه امنیت حساب میکنن؟


آهنگ برای آزادی شروین حاجی پور به نظرم بهترین انتخاب جهت جمعه با موسیقی این هفته است.


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۰۱ ، ۱۵:۲۱
امید برومندی

یکی از ویژگی های خوب اعتراضات سراسری اخیر در ایران بعد از فوت مرحوم مهسا امینی این بود که ترس عده زیادی از سلبریتی های داخل کشور ریخت و نسبت به دفعات قبل چند قدم جلو اومدن و همراهیشونو با مردم ابراز کردن. چهره هایی مثل مهران مدیری، علی کریمی، سردار آزمون و ... از جمله سلبریتی های تاثیرگذاری بودن که در این قائله طرف مردم رو گرفتن.

اما در بین سلبریتی های مختلف، صحبت های مانی حقیقی ، بیشتر از همه به دلم نشست چون خیلی منطقی و مستدل بود. در ادامه خلاصه پیام این کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون ایران رو منتشر میکنم که در واقع تمامش حرفهای دل خودم بود که مدت ها بود میخواستم بنویسم. از بازخورد مثبت این صحبت های مانی حقیقی در فضای مجازی و استقبال زیادی که توسط مردم صورت گرفت، میشه فهمید اینها نه فقط حرف دل من بلکه حرف دل همه ملت بوده.

 

مانی حقیقی:

در روزهای اخیر زن جوانی به نام مهسا امینی بعد از بازداشت توسط گشت ارشاد کشته شده و مردم در اعتراض به این اتفاق و در اعتراض به قانون حجاب اجباری که منجر به این مرگ وحشتناک شده به خیابان ها آمده اند و مسئولین از ما میخواهند که رفتارمان قانونمدار باشد.

من در این خواسته یک سفسطه میبینم. این درست است که مردم باید تابع قانون باشند، ولی فقط به شرطی که قانونگذار تابع مردم باشد و قوانینی که وضع میکند برآیند خواسته مردم باشد. شما نمیتوانید به آدمی که دارد به محتوای یک قانون اعتراض میکند، دستور بدهید که همزمان به آن قانون احترام هم بگذارد. تناقض و سفسطه همین جاست. چون که مفهوم نافرمانی مدنی، یعنی سرپیچی عامدانه از قوانین ظالمانه، یکی از ارکان اصلی همین حکومت است. اشاره من به 15 خرداد 1342 است وقتی که آقای خمینی از مردم خواست در اعتراض به قوانین رژیم پهلوی به خیابان ها بریزند و از آن قوانین سرپیچی کنند و همینطور 21 بهمن 1357 وقتی که از مردم خواسته شد مقررات حکومت نظامی را نادیده بگیرند و شبانه به خیابان بیایند و همین منجر به پیروزی انقلاب شد.

آقایان در تقویم ملی کشور من شما این دو روز را تعطیلی رسمی است و 40 سال است که دارید مفهوم نافرمانی مدنی را جشن میگیرید. حالا چه شد که وقتی همین مردم در اعتراض به قوانین شما به خیابان ها می آیند، برای ما قانون قانون میکنید؟ این مردم قانون گریز و فتنه گر و دشمن نیستند. اینها بچه های ما هستند. دختران دهه 80 که با سرتقی و سماجت دارند به ما درس شجاعت و شرافت میدهند و شما به جای اینکه به این مردانگی الکی ببالید، به اعتراضاتشان گوش کنید و به خواسته هایشان تن بدهید مثل بچه های خودتان. این درس بزرگ تاریخ یادمان بماند که وقتی که مردمی از قانونی منزجرند، یا باید آن قانون کنار گذاشته شود یا قانونگذار تغییر کند. جز این راهی نیست چون مردم را نمیتوان حذف کرد.

 

مانی حقیقی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۰۱ ، ۱۷:۴۹
امید برومندی

درست در زمانی که بر اثر جهت گیری های دائما اشتباه و مدیریت پر غلط حاکمان کشور، سالهاست که ما مردم ایران با مشکلات شدید اقتصادی و معیشتی دست به گریبانیم و نرخ بالای تورم در همه اجناس، اجاره های سنگین مسکن و خشکسالی های چندین ساله، بسیاری از ما را حتی برای تهیه نیازهای اساسی ای مانند آب، خوراک، پوشاک و مسکن به رنج انداخته است، درست در همین روزها عده زیادی از مردم در شهرهای مختلف کشور به خیابان آمده اند تا یادآوری کنند، «آزادی» هم یکی دیگر از نیازهای اولیه بشر و از حقوق مسلمی است که در این سالها از همه ما به ویژه از زنان ایرانی دریغ شده است. نیازی که به خاطر آن خود را حتی در مقابل خطر گلوله و باتوم و بازداشت پلیس قرار میدهند و شجاعانه فریاد میزنند: «زن زندگی آزادی»

 

قبلا عده ای میگفتند، موضوع اعتراض زنان به حجاب اجباری و مطالبه آزادی از سوی آنان یک حربه و دستاویز غیرمستقیم از سوی حاکمیت ایران است تا حواس مردم را از دیگر مشکلات و فسادهای کشور پرت کند. اگرچه بنده از ابتدا موافق این ایده نبودم ولی به فرض اگر این فرضیه را قبول هم بکنیم، اکنون همین موضوع آنقدر برای مردم مهم و حیاتی شده که چنین اعتراضات خیابانی گسترده ای را در شهرهای مختلف ایران رقم زده و اتفاقا کشته شدن و دستگیری های قبلی نه تنها مردم را نترسانده بلکه بی پروا تر کرده است. حالا دیگر آنجور فرضیه ها بیش از پیش رد میشود، چون مثل این است که کسی بخواهد برای پاک شدن لباس آلوده به خون آن را با ادرار بشوید!!!

 

به هرحال، آزادی حالا خودش به یکی از مهمترین مطالبات مردمی و بزنگاه های سرنوشت ساز برای حاکمان ایران تبدیل شده است. مطالبه ای همردیف با حقوق اساسی دیگر که تجربه کشورهای توسعه یافته جهان نشان میدهد، تحقق همه آن ها با هم نیز امکان پذیر است و نیازی نیست که مردم دست به اولویت بندی بین این حقوق بزنند.

 

اما رویه همیشگی حاکمان و رسانه های وابسته به حاکمیت ایران معمولا به این شکل بوده است که اینطور اعتراضات را ناشی از توطئه دشمنان خارجی دانسته که مردم ما را علیه شرایط گل و بلبل کشور تحریک کرده و به خیابان میکشانند! خب این با خودشان است که آیا باز هم بخواهند خود را فریب بدهند یا نه؟ ولی اعتراضات مردم، جدی است و همه شواهد نشان میدهد که نارضایتی ها مرتبا شدیدتر و تعداد ناراضیان بیشتر و فاصله اعتراض ها کمتر میشود. در همین زمینه بد نیست همه حاکمان فعلی ایران به این جمله معروف مانند یک زنگ خطر مهم توجه داشته باشند: «حکومت با کفر باقی میماند اما با ظلم نه!»

 

اعتراضات زنان ایران

 

زن زندگی آزادی

 

اعتراضات زنان ایران

 

زن زندگی آزادی

 

اعتراضات به حجاب اجباری

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۰۱ ، ۱۴:۱۳
امید برومندی